این یک وبلاگ «معنویت محور» است.

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اشعار سلطان علی نایبی» ثبت شده است

عشق و پریشانی

شعرشماره ۱۳

عشق انسان را پریشان می کند
خانه های خشتی ویران می کند
خانه ای سازد جنسش از بلور
عشق حیوان را انسان می کند
ادامه مطلب
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
soltanali nayebi

آسیه همسر فرعون

شعر شماره ۱۲

آســــــــــــــــیه همسر فرعون «ندا» داد یار بّ 
خـــــــــانه ای ده خـــــــدایا به موازات خـــودت
عشـــــــق است طاقت دوری ندارد عشــق است
که چــــــــنین آمده نزدیک به ساحــــــات خودت
روز عاشــــــور حســــــــــین ع گفت خدایا دادم 
اکبر ع و اصغرع و عبّاس ع به آن ذات خودت 
سوره فجر عجب سوره عــــــــــــــــــشقی باشد
گفت اللّه بیا «نفــــــــــــــــس» به غایات خودت 
نایبی عمر و جـــــــــوانی کف دستش بگذاشت 
که کند وقـــــــــف برای دل و حالات خودت 
سلطان علی نایبی

۱۹ تیرماه ۹۵ ساعت ۲:۳۰ بعد ازظهر
#سلطان_علی_نایبی #شعر #عشق‌الهی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
soltanali nayebi

غم دیرینه

شعر شماره 11

تمام شــــــــــــــــب نگاهم خیــره گشته
به دنبال غــــــــــــــــم دیریــــــنه گشته
غم «عشـق خـــــــداوند» در سرم بود
از «اندیشه» گذشت در «سینه» گشته
ســـــــــلام من به «ابراهــــیم ادهـــم»
که در «بازارعشـــــــــق » آئینه گشته
سلام من به «مولانای بلـــــــــــــخی »
که زانویش زسجده «پینه» گشــــــــته 
سلامی هم به «مـــــــــجنون» می نمایم
که خون از «عشق لیلی» دیــــــده گشته
بدان ای نایبی عاشــــــــــــق کسی است
که قلب او ز«عشق»‌ بی کیــــــــــنه گشته
سلطان علی نایبی
۲۰ -۴- ۱۳۹۵
ساعت ۷:۴۸ بعد ازظهر

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
soltanali nayebi

توپ بازی

شعر شماره 10

در شــــلوغی بازی، توپ بازی ام گم شد
در میان آن شـــادی،توپ بازی ام گم شد
زنده از می ساقی،شــــــاد از دم مطرب
اوج بحث عــرفانی،توپ بازی ام گم شد
سرشکست در بازی،پای راست من زخمی
چشمهایم معـــیوب،توپ بازی ام گم شد
شعر حافظ و ســــعدی، مثــــنوی مولانا
در میان این اشـــعار، توپ بازی ام گم شد
واقعاً چه دنیایی است!این حقیقتی تلخ است
در غریــــــــــو آزادی، توپ بازی ام گم شد
نایبی بخوان روضــــه، نــه! ترانـــــه ای برگو 
خاطرم شد آســــــــوده ،توپ بازی ام گم شد
سلطان علی نایبی

۲۱،۴،۱۳۹۵ ساعت ۹:۲۵ شب

#سلطان_علی_نایبی #شعر

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
soltanali nayebi

بهار عمر

شعر شماره ۹.

در بهــــــــار عمر ما ، کودکی چقدر زیباست

در ســــــــرای این دنیا، کودکی چقدر زیباست

عاشــــقانه در بـــــازی،عارفـــــــــانه در خوردن 

عشق و معرفت خالـــــــص،کودکی چقدر زیباست

رفت و آمد کودک بر مــــــــــدار یک بازی است 

بازی با کبـــــــــــــوترها، کودکی چقدر زیــــباست

کیـــــــــنه ای ندارد او از زمین و از دریـــــــــــا

یک سلام بر هســــــــــتی، کودکی چقدر زیباست

سقـــــــــــــف می شکافداو، دل می ربـــــــــــاید او

خنده های بی آلایـــــــش ، کودکی چقدر زیباست

غصــــــــه های پیچیده ، زخم های تاریــــــــخی

نیست در دل کـــــــودک، کودکی چقدر زیباست

قهر و آشتی کودک یک نگاه و یک روز است

قلــــب کودکان سالــــــم، کودکی چقدر زیباست

نایـبی بخوان قرآن ،قلــــــب کودکان پاک است

در بهار قــــــــــــــرآنی،کودکی چقدر زیباست.

سلطان علی نایبی

پنج شنبه ۲۴-۵- ۱۳۹۵
#سلطان_علی_نایبی #شعر

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
soltanali nayebi

یک دل ویک صدا

شعر شماره ۵

ای مردم هَزاره، یَک دل و یَک صـــدا شویـــد
بر آسمان هفتــــــــمین بر بال ها، رَها شویــــد
حفظ ادب،شـــــرم قــلم،روح سخن ، دربینتان
هرگز نگردد دور تا ، یک الگوی عُـــلیا شوید
داعش به سمت چپ بود،درسمت راستت طالبان
ای هوشمند ای هوشیار،برخیز تا بینا شوید
پرواز وحدت شما امری ضروری گشته است
بر دشمنان مشترک آن گاه بی پروا شوید
این جا صدای حنجره هرگز نگردد بیش از حدّ
فریاد را بر دشمنان،غرّاتر از میـــنا شوید
سلطان علی نایبی
۱۶ـ۵ـ۱۳۹۵
#سلطان_علی_نایبی #شعر #وطن

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
soltanali nayebi

جهان خون بار

شعر شماره 4

تمام این جهان خونبار گشته است
دل مظلوم زغم غمبار گشته است
کجایند عقلهای آدمی زاد؟!
گمانم عقل ها بیمار گشته است
سلام من به یک وجدان بیدار
زخواب غفلت او بیدار گشته است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
soltanali nayebi

روضه برای دولت یار

شعر شماره 3.

بیا که روضه بخوانیم برای دولت یار
بیا که نوحه سرائیم ، زهجر او بسیار
بیا دمی بنشینیم به دور خانه مظلوم
و اشک و مویه کنیم برای او هر بار
نه اشک، بلکه برایش قیام باید کرد
و هرچه خانه ظالم،بیا کنیم رگبار

ببین برای عدالت چه ها برفت بر دل
ببین تو قلب پریش و دوچشم من غمبار

دعای نیمه شب و ظلم،چگونه می گنجد؟
در این خرابه دلت،ای برادر بیمار!؟

دمی جلا بده این درون قاطی را
بیا بکش نفس امّاره ات، بر دار.

شاعر : سلطان علی نایبی

سه شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۵
#سلطان_علی_نایبی #شعر

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
soltanali nayebi

هستی پر از تکرار

شعر شماره 2.

چاره ای نیست جز تحمل این هستی پر از تکرار
و چند صباح ، در این جهان در گذر بی قرار
و خنده ها و گریه های موقّتی که می رود
حتّی، نگاه خسته آن دوست همیشه یار

چهارشنبه
۱۷ شهریور ۱۳۹۵

منبع :

#سلطان_علی_نایبی #شعر

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
soltanali nayebi

انتهای سعادت

شعر شماره 1.

چیزی به انتهای سعادت نمانده است
چیزی در این راه، به غایت نمانده است

طاقت بیار رفیق،سختی این راه پر خطر
چیزی برای رسیدن به طراوت نمانده است.

سلطان علی نایبی
۱۸ شهریور .۱۳۹۵

..........................

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
soltanali nayebi