آتش زده ام اینک میخانه دیشب را 
برباد فرستادم آن خانه دیشب را 
از جام می دیشب بیزار شدم اینک 
ویرانه نمودم من بتخانه دیشب را
هنگام دعا آمد دل سوی خدا آمد
من شمع شدم جانا، پروانه دیشب را
دریا به خروش آمد صد دیگ به جوش آمد
چون ترک نمودم من کاشانه دیشب را
مسجد چو سلامم داد از غنچه لب هایش
از ذهن برون کردم هر لحظه دیشب را 
ای نایبی «صبح»‌آمد هنگامه نجوا شد
برخیز و فراموش کن غمخانه دیشب را
سلطان علی نایبی.
۱۹ تیرماه ۹۵- 
#سلطان_علی_نایبی #شعر #میخانه‌دیشب